Friday, November 30, 2012

نگاه کن، زمین هنوز گرد است و تو هنوز منتظر!


1.       هیچ کاری نمی‏کنم، صرفاً تمامِ فایل‏هایش را باز کرده‏ام گذاشته‏ام جلویِ رویم برای دق کردن!
یکی نشسته است توی سرم و دارد مدام هم‏م می‏زند! انگار کن که من یک دیگِ خورشت و آن یک ملاقه‏ی طویل و عریض!
دارم به پروسه‏ی دیگر نبودنش فکر می‏کنم. به اینکه اصلاً چرا آمد که حالا برود؟ به اینکه چرا وقتی پرسیدم «برایِ چه دوباره آمدی؟» خیلی منطقی جواب داد که «دوست داشتم، خوشم آمد.» دارم به این سوالِ کلیشه‏ای برایِ بارِ هزارم فکر می‏کنم! که آخر برایِ چه می‏آیی؟
بعد از خودم شاکی میشوم. از خودم که بلد نیستم آدم‏ها را از خودم برانم. یعنی بلدم ها! ولی وقتی پایِ نگاهشان می‏آید وسط دلم یک جوریش می‏شود! نمی‏دانم! شاید اسمش دلسوزی است! شاید هم خریت!
قبل از دیدنش نشستم یک دلِ سیر گریه کردم. نگاهم کرد که اصلاً این چه دیدنی است؟ چه حرف زدنی است؟ ولی باز دلم سوخت! اشک‏هایم را پاک کردم. گوشه‏ی لب هایم را بالا دادم و دیدمش. وحتی خندیدم. جوری که تو فکر کرده بودی چه خوب!
حالا اینبار قرار است نخندم. قرار است بی لبخند نگاهش کنم. قرار است وقتی دارم می‏پرسم «برایِ چه دوباره آمدی؟» .. بگذریم. می‏آید که برود. همینش خوب است.

2.       آمد، نشست، حرف زد، رفت. اینبار خودم را گذاشته بودم جایِ او. داشتم فکر می‏کردم دارد از چه چیزم خوشش می‏آید که نمی‏رود! که بر عکسِ من هی به ساعتش نگاه نمی‏کند که دیر شد! که غذایم سوخت، که بچه ام از گریه مُرد و مرد از گشنگی تلف شد! خیلی ریلکس نشسته بود به حرف زدن. به اینکه من دنبالِ همین بودم. دنبالِ تو! بعد یک لحظه چشم‏هایم را بستم و نشستم رویِ صندلی‏اش و چشم دوختم به خودم. از خودم خوشم ‏می‏آمد؟
3.       حالا رفته است و هیچ اثری از او در این خانه نیست. نه نگاهش، نه صدایش، نه بوی عطرش، نه هیچ چیزِ دیگر! فقط یک چیز را یادش رفت ببرد.. که خودم با پستِ سفارشی برایش می‏فرستم! تا دیر نشده! تا کار از کار نگذشته! تا حتی نرسیده به خانه.. من؟ سنگدل نیستم. خودخواه نیستم. فقط اینبار بیشتر از اینکه حواسم به آدمِ روبرویم باشد به خودم بود. این اشتباه است؟ اگر هم اشتباه خودم را بیشتر از او دوست دارم.
4.       5 شاخه رزِ مشکی توی گلدان است، رویِ میز، جایی که من نبینمش.
5.       کاش آدم‏ها می‏فهمیدند که من به یک دوست داشتن احتیاج دارم، از همان‏هایی که خودم می‏خواهم! از نوعِ خودم! نه از نوعِ آدم بزرگ ها!