گاهی فقط دلم می خواهد بگویم سلام ، آنوقت تو لبانت را بگشایی
... و تا آخر بودنمان برایم حرف بزنی
، ولی می دانم ، گوشهای من هیچگاه شنونده ی خوبی برای حرفهایت نخواهند بود
... چرا که سکوت آنها را سخت می آزارد
... پس مثل همیشه بدرود
... پ.ن : کاش همیشه مثل هر روز بود
باورم نمی شود ، تمام شد آنهمه ازدحام بی قراریها**
10 comments:
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان مات که يکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
سلام/ گفتگو آئین درویشی نبود/ ور نه با تو ماجراها داشتیم
راستش نفهمیدم یعنی میخوای چی کار کنی!ولی بعضی وقتا نشنیدن هم خوبه
:(
و ما كه تا مدتها در ناباوري اينكه تمام شد ميمانيم
اگر صبر پیشه کنی سکوت گویاترین سخنان است
اگر صبر پیشه کنی سکوت گویاترین سخنان است
سكوت ذيگري گاه بزرگترين آرزويم مي شود!!!
bedroooooooooooooooooooooood!
http://adatmikonim.persianblog.com/ updated(2x2=4)
hmmm... can
I have your E-mail?
vaghean tamam shod?
Post a Comment