، دلم می خواهد برای مدتی هم که شده مرا در اتاق خود ، زندانی کنند
تا ببینم آیا این روند "بلا به سر آمدنهای من " ، هنوز هم
!سیر صعودی خود را طی خواهد کرد
.
.
پ.ن : نمی میرم ، ولی نه شاید آخرین گزینه
! برای عدم نقض این موضوع همین باشد
پ.ن : تا اطلاع ثانوی از پذیرفتن هر خبر خوشی معذورم
! برای خودت می گویم
... پ.ن : اگر مدادها و کاغذهایم نبودند ... حالا که هستند
... پ.ن : اگر مدادها و کاغذهایم نبودند ... حالا که هستند
9 comments:
age kaghazat o jam koni un saire suudi ro mibini!
محبوس کردن فایدهای نداره، من امتحان کردم! خودت رو آزاد کنی بیشتر به نتیجه میرسی! آزاد آزاد
امیدوارن زودتر برسی به اون اطلاع ثانوی...برای خودت می گم...شایدم خودم...
omidvaraM
منم اينجوري ميخوام :(
بضي وختا فك ميكنم كاش ميشد اتاقم نه در داش نه پنجره
من می خوام توی کویر تنها باشم اینقدر زجز جسمانی بکشم تا شاید مرهمی باشه برای روح خسته و لهیده ام...
فکر نکنم این چزا هم زیاد مفید باشه
bashe vase to!
hey dokhtare ! midooonestam belakhare yerooozi cheshmam ro mikeshiii.. shayad toie tamame in dastneveshteha tanha in cheshm bood ke sood kard!
Post a Comment