Friday, December 08, 2006

Pitman

... به گورکن پیری ندا داده ام تا چندی دیگر برایم حفره ای بیفکند تا شاید در آن آرام گیرم
، گورکن کار خود را شروع کرده – گاه گاهی من نیز سنگ و کلوخی از آن خارج می کنم
... هر چند وقتی چشمانم بسته می شود دیگر هیچ چیز آزارم نمی دهد
... حتی تیزی سنگی که بر بدنم می گذارند
! پ.ن : این روزها به تجربه اش نیاز دارم ، تنها به تجربه اش

9 comments:

Anonymous said...

albate farayande vagheish ye kam vashshatnaktar etefagh miofte.

Anonymous said...

حتی دیگر مرگ هم ،مرا نمی خواهد .(ص.ه)

شقايق said...

vaaii che ghashang bood!

Anonymous said...

ama in bar tajrobe-sh mishe khode marg!




rasti!
salam! khoshhal shodam az ashnaeet :)

Anonymous said...

mishe lotfan tajrobash nakoni...?
akhe hame chizo ke nabayad...

take care

Anonymous said...

شاید تجربه کردیم خوشمان آمد ماندگلر شدیم . . . خدا را چه دیدی؟

Anonymous said...

البته دور از جونه تو هااااااااااا :*

Anonymous said...

khob boro tajrobash kon! shayd befahmi bazichizaro nabyad tajrobe kard! ....
chon mazasho az dast mide!!!!!!!!!

Anonymous said...

چه کنیم...؟