وقتی می آیی و مثل قدیمها چند روز قصد ماندن می کنی
امن ترین جا را اتاق من می دانی
وقتی کلافه ام ، وقتی خسته ام و دلم کمی خواب می خواهد
می آیم ، می بینم تو بر روی تخت خوابیده ای
کاری نمی کنم جز خاموش کردن چراغها
بر روی صندلی می نشینم
و بی صدا نگاهت می کنم
نفسهایت را می شمارم
و می دانم
تا وقتی که هستی
دیگر خوابم نمی برد
پ.ن : من اگر اتاق نداشتم تا به حال مرده بودم
. این یک امر طبیعی ، بدیهی و بسیار ساده است
امن ترین جا را اتاق من می دانی
وقتی کلافه ام ، وقتی خسته ام و دلم کمی خواب می خواهد
می آیم ، می بینم تو بر روی تخت خوابیده ای
کاری نمی کنم جز خاموش کردن چراغها
بر روی صندلی می نشینم
و بی صدا نگاهت می کنم
نفسهایت را می شمارم
و می دانم
تا وقتی که هستی
دیگر خوابم نمی برد
پ.ن : من اگر اتاق نداشتم تا به حال مرده بودم
. این یک امر طبیعی ، بدیهی و بسیار ساده است
8 comments:
یعنی انقدر من مزاحم میشدم و خودم خبر نداشتم؟
Az 2ta poste akharet khosham oomad, hamin!
درست مثه من که اگه اتاقم ا.ن دیوار روبه رویی ِتختم نبود دیگه نمی دونستم....
وای نمی دونم چرا اتاقِ من هم اولین جایی هست که غصب میشه...
و من همیشه...
از غصب شدن سرزمینم بیزارم...
In A Good Company...
ama baraye man hamin didane arameshe oo lezzat bakhshe
منم اتاقم رو دوست دارم
amn tarin gusheye donia baghale tohe fek konam
:d
manam hamooni ke ho-z goft!makhsoosan yeki in painie kheyliii khafan bid!
Post a Comment