اینجا اتاق تنهایی های من است
گورستان اشکهای خشک شده
قبرستان آمال در نطفه خفه شده
اینجا حتی یک چراغ هم ندارد برای روشن کردن
چه توقعی است
وقتی من از دیار تنهایی ها
تنها به یک مداد سیاه و دفتر سپید دل خوش کرده ام
من تتها نیستم
! اینرا نوشته هایم می گویند
تنها کمی خسته ام
! آخر دلم را شکسته اند ، همانها که می گویند کمی دوستم دارند هنوز
! آخر دلم را شکسته اند ، همانها که می گویند کمی دوستم دارند هنوز
شبی نمی شود که چشمانم به آرامی برروی هم روند
چیزی نمی خواهم
تنها دلم کمی اشک می خواهد
وقتی حرفهایت آوار می شود بر تمام بودنم
چه ساده پا می گذاری بر پاکی نگاهم
راستی ، در این لحظه ها من اشک نمی ریزم ، چرا ؟
! چرا نباید آرام شوم در این دیوانگیها
چیزی نمی خواهم
تنها دلم کمی اشک می خواهد
وقتی حرفهایت آوار می شود بر تمام بودنم
چه ساده پا می گذاری بر پاکی نگاهم
راستی ، در این لحظه ها من اشک نمی ریزم ، چرا ؟
! چرا نباید آرام شوم در این دیوانگیها
تو را هم نمی خواهم
من تنها گاهی دلم برای سکوتم می سوزد
برای حرفهای نگفته ام
حرفهایی که انگار خیال گفته شدن را به گور برده اند
تا مرا دیوانه کنند
! آنها نمی دانند من دیــــــــــــــــوانه ام
من تنها گاهی دلم برای سکوتم می سوزد
برای حرفهای نگفته ام
حرفهایی که انگار خیال گفته شدن را به گور برده اند
تا مرا دیوانه کنند
! آنها نمی دانند من دیــــــــــــــــوانه ام
نگاهم نکن
چشمانم سالهاست نور همیشگی را ندارد
پیر شده ام
... پیر
چشمانم سالهاست نور همیشگی را ندارد
پیر شده ام
... پیر
پ.ن : فکرش را بکن ، امروز گشتم و قرصهایم را پیدا کردم
باز شروع می کنم
روزی دو عدد
7 comments:
khub mishi ishalah kari ke az man bar nemiad ? miad? dariq nemikonaamaaa
balayi manam
man hamin otagh ro ham nadaram
این مریضی های لاعلاج بی درمون لعنتی !!!! این دردهای بی درمون که گاهگاه می یاد و میره...امیدوارم زودتر بهتر شی.خودتو نباز دختر
chetori doostam?
kame!
2 ta kame!
otaghet ro vali dus daram!
khodsarane daru mikhori!!! nA!!! unam yeho az 2 ta shuru mikhay bokoni!!! bikhial, man ke aslan tosie nemikonam!! Bezar cortisole badanet jobran mikone inaro!
Post a Comment