واگویه های من
Monday, February 11, 2008
یک روز که نزدیک ِ نزدیک است
همه ی شما را می آورم سر ِ جایتان
ولی حالا باید نباشید
باید کمی دور شوید
کمی هم به فکر من باشید آخر
می دانم که می دانید ...
چه می گویم!
...
واگویه های من
دریمز تو یو دلش تنگتان می شود
می فهمید؟!
منتظرم بمانید
همین.
Newer Post
Older Post
Home