اینترنتمان را قطع کردند. گفتند ترافیکتان تمام شده است. گفتیم ما یکساله تمدید کردیم! 24گیگ! ماهی دوگیگ! بعد با این سابقهی یکسال و نیمه محال است این چیزی که میگویید! چطور میتوانیم یکماهه 24گیگ را تمام کنیم؟ هنوز یکماه هم نشده که اینترنتمان را شارژ کردیم! چه میگویید؟
اینرا بعد از نصفِ روز توی نوبت ماندن فهمیدیم. هی یک خانومی پشت تلفن میگفت: شما در صف شمارهی بیست و چهارم هستید. یا دوازدهمین. یا پانزدهم. یا ششم. به شش که رسید آنقدر صبر کردیم تا گوشی را بردارند. آقای پشت خط گفت همینی هست که هست. یعنی بعد از کلی کلنجار رفتن و ریز دانلودها و اینها را دیدن گفت شاید پسوردتان لو رفته است و یکی افتاده است روی ترافیکتان و یکجا آنرا بلعیده است! البته اینها را من میگویم چون آقای پشت خط مودب بود و دلش میخواست مارا متقاعد کند که خب نکرد و مدام بیربط حرف زد! بعد ما گفتیم آخر شما جای ما! با این سرعت میشود یکروز 4گیگ دانلود کرد! اسمش 256است ولی عین دایالآپ کار میکند از بس قطع میشود!
آخرش گفت بروید شکایت کنید. ماهم گفتیم یعنی وقت تلف کردن نیست؟ هست. وقت تلف کردن است. ما باید عین پولی که برای یکسال ریختیم به حسابشان باز بریزیم به حسابشان تا دنیا رنگی شود و یک روز خوب زودتر بیاید.
دوربین توی صورت شماست، لطفاً لبخند بزنید.