... کوله بارم را بسته ام – می خواهم بروم
می خواهم بروم به آنجا که می گویند آخر دنیاست
آخر در اینجا کسی احساسم را دزدیده است
من ِ بی احساس را هم که می دانی
می شوم وجودی تهی
می شوم عابری خیالی
می شوم منی واهی
می خواهم بروم
! می خواهم بروم بدانجایی که می گویند تو دیگر نیستی با دو احساس
آخر در اینجا کسی احساسم را دزدیده است
من ِ بی احساس را هم که می دانی
می شوم وجودی تهی
می شوم عابری خیالی
می شوم منی واهی
می خواهم بروم
! می خواهم بروم بدانجایی که می گویند تو دیگر نیستی با دو احساس
راستی می گویند آخر دنیا آنجایی است که رنگهای بودنت سراسر می شود یکرنگی
می شوی وجودی تک رنگ
سیاه و سفیدش را نمی دانم
ولی من هم شده ام یک رنگ
نه سفید – نه سیاه
... من زردشده ام از بودنت – از بودنم – از بودنمان
می شوی وجودی تک رنگ
سیاه و سفیدش را نمی دانم
ولی من هم شده ام یک رنگ
نه سفید – نه سیاه
... من زردشده ام از بودنت – از بودنم – از بودنمان
! پ.ن : چه چیزهایی می گویند این آدمها
10 comments:
کوله ام بر دوشم سنگینی می کند
من رفتم
ماندن دیگر جایز نیست
از رنگین کمان ِ بودنت خسته شدم
دلم سفیدی می خواهد
نه!
سیاهی می خواهم
سیاهی که تمام مرا دربرگیرد
تمام بودنم را
فرا می گیرد
می دانم!
همین پنج شنبه
جون تو!!!:D
-::Shadeless::-
کولی ام را بسته ام...
عزم سفر کردم...
به فصل پنجم
به...
شاید نا کجاست...
حالا چرا زرد؟
این همه رنگ
مثلا طوسی
man tu kulat ja misham?
منم از این سفرا می خوام!
in adamaaa zerr ziyad mizanannn eleshoon konhttp://adatmikonim.persianblog.com/
...
:)
zard booie gham darad
kalame dardist ke dar zohdane dahan bar mishavad va ta neshestan be bar vajhi ablahan asheghane miyabayad. shayad.
ghasde jesarat nist ke tavane bazi miyabim gharaz bazi ba kalamat kalame bazist
:).....
vali man ba to ye rangam!....
sheresh doroghe na?
Post a Comment