دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن درآورم
"چامه و چکامه" نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز "نای جان" برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نام هایشان
جلد کهنه شناسنامه هایشان
درد می کند
.
.
.
تنها تو می مانی
ما می رویم از یاد
.
چهل روز گذشت
...
پ.ن: حیف من !
جامه نیستند
تا ز تن درآورم
"چامه و چکامه" نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز "نای جان" برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نام هایشان
جلد کهنه شناسنامه هایشان
درد می کند
.
.
.
تنها تو می مانی
ما می رویم از یاد
.
چهل روز گذشت
...
پ.ن: حیف من !