چه خوب می فهمد تمام خنده هایم را.
دستش را گرفتم.
...
داشت اشکهایم می آمدها!
حواست بود؟
نگذاشتم بیاید، نخواستم تمام خنده هایت را خاکستری کند.
صورتی می شوی وقتی کنار من دستهایت مدام بالا و پایین می رود.
سبز هم که مثل همیشه تنها مال ِ توست.
حالا می ماند کمی آبی، یعنی سرمه ای!
اینرا به من بده که تمام بنفشهای این روزها را مال ِ تو کنم.
صورتی ِ بنفش ِ سبز ِ من.
سفید برازنده ات.
دستش را گرفتم.
...
داشت اشکهایم می آمدها!
حواست بود؟
نگذاشتم بیاید، نخواستم تمام خنده هایت را خاکستری کند.
صورتی می شوی وقتی کنار من دستهایت مدام بالا و پایین می رود.
سبز هم که مثل همیشه تنها مال ِ توست.
حالا می ماند کمی آبی، یعنی سرمه ای!
اینرا به من بده که تمام بنفشهای این روزها را مال ِ تو کنم.
صورتی ِ بنفش ِ سبز ِ من.
سفید برازنده ات.