گفت بودنت را برایم هجی کن
گفتم هجی کردن بلد نیستم
خندید ... بلند ،بلند تکرار کرد ه س ت ی
! نگاهش کردم ، از آن نگاههای مات و مبهوتی که گاه گاهی نثار چشمان تو می کنم
گفتم هجی کردن بلد نیستم
خندید ... بلند ،بلند تکرار کرد ه س ت ی
! نگاهش کردم ، از آن نگاههای مات و مبهوتی که گاه گاهی نثار چشمان تو می کنم
اخم کرد ، دوباره فریاد زد ه س ت ی
... من نیز فریاد زدم همدردی ساده ای که تو یادم دادی
... من نیز فریاد زدم همدردی ساده ای که تو یادم دادی
... چشمانش را بست و رفت
7 comments:
Hanooz ham hejji kardan nemidanam
"H"ejji kardane negahe to
"A"z rooze avval
"S"akht-tarin kare bood
"T"o in ra nafahmidi
"Y"a khodeto zadi be nafahmi:D
!!!
-::Shadeless::-
hameiman Hastim vali Chegoone Boodaneman Mohem ast
hastam
hasti hast......digar nist!
hame chiz mazi estemrari shode in ruzha
bayad migoft b o o d i!
wao..! ghashang bod.talkham bod.khali bod,garche pore por bod.
هستی...
اما تا کی؟
باشم...
اما تا کی؟
نمی دونم...
نمی دونه...
می خواد باشم...
براش هستم...
فریاد نمی زنه...
اما آروم از ته دلش داد میزنه...
بمون...
اما تا کی؟
ب و د م . ندید . ماندم . نماند . رفتم . رفت . نفهمید . دانستم .
...
همدردی ساده نیست . هیچ وقت . اگر به بودنت فقط همدرد می شوی ، بگویمت که خود نیز دردی بر شانه ای .
Post a Comment