Friday, January 27, 2006



و کسی مرا به گذشته های دور دست خواهد برد
؟...........................................................
همانجایی که زمانی به دنبال تو می گشتم
در ان کویر بی اب و علف کسی نبود تا مرا یاری دهد
.....جز تلألؤ نوری که مرا به تو نزدیک می کرد، ولی
ولی آخر چه شد !؟
آن نور مرا به جایی رساند که تو نبودی ، بلکه تنها خاطره ی حضورت را برایم تداعی می ساخت
خاطره ی آن شبی که به من گفتی : روزی خواهم رفت و تو دیگر مرا در خواب هم نخواهی دید
.....

از خواب پریدم ، و فهمیدم بازهم تو راست می گفتی !؟

.....
پ.ن: دیگر تو را ندیدم حتی در خواب.
چرا همیشه تو راست می گفتی؟

No comments: