Sunday, February 05, 2006

! تو را خواندم ، جوابی نیامد
! تو را نگریستم ، بستن چشمها به من هدیه داده شد
! بر تو خندیدم ، اخمی شیرین برمن فرود امد
.....
!! دانستم تو نیزعاشقی و همین کافی بود برای دوباره دوست داشتنت

2 comments:

Anonymous said...

و من سالها بعد فهمیدم که تو چقدر از خودگذشته و مهربان بودی با من و من هیچ نفهمیدم هیچ ... مرا می بخشی ؟؟

Anonymous said...

va gozashtim o negaristim , namandim ta eshgh tamameman konad...baz ham montazerat mimanam...