Friday, February 16, 2007

My bedroom

وقتی می آیی و مثل قدیمها چند روز قصد ماندن می کنی
امن ترین جا را اتاق من می دانی
وقتی کلافه ام ، وقتی خسته ام و دلم کمی خواب می خواهد
می آیم ، می بینم تو بر روی تخت خوابیده ای
کاری نمی کنم جز خاموش کردن چراغها
بر روی صندلی می نشینم
و بی صدا نگاهت می کنم
نفسهایت را می شمارم
و می دانم
تا وقتی که هستی
دیگر خوابم نمی برد
پ.ن : من اگر اتاق نداشتم تا به حال مرده بودم
. این یک امر طبیعی ، بدیهی و بسیار ساده است

8 comments:

Anonymous said...

یعنی انقدر من مزاحم میشدم و خودم خبر نداشتم؟

hozein said...

Az 2ta poste akharet khosham oomad, hamin!

Anonymous said...

درست مثه من که اگه اتاقم ا.ن دیوار روبه رویی ِتختم نبود دیگه نمی دونستم....
وای نمی دونم چرا اتاقِ من هم اولین جایی هست که غصب میشه...
و من همیشه...
از غصب شدن سرزمینم بیزارم...

ethan said...

In A Good Company...

شقايق said...

ama baraye man hamin didane arameshe oo lezzat bakhshe

Anonymous said...

منم اتاقم رو دوست دارم

PaRaDa said...

amn tarin gusheye donia baghale tohe fek konam
:d

Anonymous said...

manam hamooni ke ho-z goft!makhsoosan yeki in painie kheyliii khafan bid!