Thursday, March 29, 2007

Think about ur Flowers !

اینجا آدمها تنها به من که نه
گاه گاهی هم به تو فکر می کنند
راستی دلت می خواهد این روزها سوژه ی تمام رویاهای من شوی ؟
تو که می دانی من دیگر آدم نیستم که گاه گاهی به تو بیندیشم
یک دیوانه ی آشفته ام که لحظه به لحظه ، یادش را به بودنت گره می زند
شمارشش را دارم
شده است بیست سال و سه روز و هفده ساعت و چهار ده دقیقه
ثانیه اش را می گذارم تو حساب کنی
! می بینی روزها برایم چگونه شده اند
... می نشینم خیره به عقربه های ساعت می شمارم تو را
ولی نه
کمی اشتباه شده در شمارشم
... به اندازه ی عوض کردن باتریهای تمام شده
می دانی تمام این مدت دلم چه می خواست
از این ساعتهایی که با ضربان دست کار می کند
ولی نه ، اگر داشتم به گمانم بودنهایمان مدام دچار وقفه می شد
! آخر وقتی ندارمت دیگر نمی زند بانگ هستیم
اینک که گمان هستیت را همراه لحظه هایم کرده ام
بوی زندگی گرفته ام
کاش بودی و حس می کردی
کاش بودی و می فهمیدی چه می گویم
یک سطل رنگ صورتی برداشته ام و پاشیده ام بر تمام ِ تمام ِ تمام ِ بودنمان
یک مشت گل نرگس هم درون یک گلدان سفید پر آب روی میز
! از همانها که دوست داری هنوز ، نرگس هلندی
فرهاد می خواند برایم گاهی
بابک بیات هم که عجیب می نوازد ثانیه هایم را
و من با یک دفترچه ی سفید
می نشینم گوشه ی اتاق
و سکوت لحظه هایم را می نگارم
اینجا سرد نیست ، گرم است ، گرم
! آخر هنوز زنده ام – زندگی می کنم و تو را دارم برای خودم
چرا پشت در ایستاده ای
گلها برای توست
... بیا ، برش دار و باز اگر خواستی برو

8 comments:

Anonymous said...

گفته بودم چو بیائی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیائی
ولایت حضرت صاحب(عج) به کامتان شیرین باد...یا علی

Anonymous said...

این ها همه واگویه های تنهایی است ؟

Anonymous said...

سهم باران تو را نگه داشتم
!
سهم خیس شدنت را ...
:)
pesarake royaha!

Anonymous said...

گویی
همیشه چنین بوده است
ای غریو طلب:
تو در آتش سرد خود می‌سوزی
و خاکسترت
نقره‌ی ماه است
تا تو را
در کمال بدر تو نیز باور نکنند....
A.Sh

Anonymous said...

nemidoonam
inja ke miam
ye hesi behem dast mide
fekr mikonam shayad mano to yeki bodim dar zendegie ghablemoon!

Anonymous said...

علي راس ميگه
.
.
.
او هنوز هم شاخه هاي خشكيده اش را نگه ميدارد...
با اينكه ديگر او از او متنفر بود
...

Anonymous said...

عاقبت یک روز غافلگیرت می کنم .. خودت را از پشت در می دزدم .. خود خودت را که شاه گل تمام گلهایی .. بوس .. من چقدر همیشه نوشته های تو رو دوست دارم .. تو باید نویسنده میشدی یعنی هستی .. یه هنرمند نقاش و شاعر .. راستی سال نوت مبارک .. ( از نوع کامنتی )

شقايق said...

گل نرگس تو گلدون سفید خوشگل می شه خیلی