Sunday, February 17, 2008

کمی از کمر دردم کم شده، از نفس تنگیهایم، از آبی که بی دلیل از چشمهایم می ریخت، از سرگیجه های بی وقفه ام، از استرسها و بی خوابیهایم، از نا آرامیهایم، از ... چه می دانم، از آن روزها خیلی بهترم، همین قدر کافی است.
. . .
اینکه من دیگر نتوانم حرفهایم را اینجا هم بنویسم خیلی بد است.