Wednesday, October 08, 2008

از دیروز تا حالا، یه پرنده ی سفید ِ قشنگ اومده توی بالکن ِ خونمون. درست روبروی پنجره ی اتاق ِ من. از جاشم تکون نمی خوره!
امروز صبح رفتم براش آب و غذا گذاشتم. داره می خوره. دوسش دارم! هی اینور و اونور و نگا می کنه! وقتی می بینه خبری نیست آروم نوکشو میاره پایین و شروع می کنه به خوردن ِ دونه ها!
حس ِ خوبی بهم می ده این پرندهه، که نمی دونم از کجا یهو پیداش شد و خیال ِ رفتنم نداره انگار!