واگویه های من
Thursday, April 30, 2009
چشمانم بیشتر از یک باریکه ی نور چیز ِ دیگری نمی بیند.
این از عواقب ِ باران های ِ تمام نشدنی ِ بهاری است.
انگار که من یکی از ابرهایش باشم! هی می چکاندم!
Newer Post
Older Post
Home