Sunday, November 29, 2009

dateinmarsh

وقتی می روی، وقتی تمام می شوی، وقتی می خواهی نباشی و تمام می کنی. اصلا وقتی دیگر نیستی! تازه پیدایت می کنند. تازه می فهمندت. تازه می خوانندت. تازه احساس همذات پنداریشان گل می کند. هی حرف هایت را پشت ِ سر هم لایک می زنند. Share می کنند. می نویسند جایت چه خالی است.
شخم می زنند به زندگی ِ چند ساله ی نوشته شده ات. هی همش می زنند. هی ته اش را بالا می آورند. هی به رویت می آورند چه بر سرت آمده. هی یادآوری پشت ِ یادآوری.
خلاصه وقتی نمی نویسی هم دست از سرت بر نمی دارند.
خواستم بگویم حالا هم که نیستی دست کمی از بودنت ندارد. این ها بلدند تو را تازه نگه دارند. همیشگی.