Sunday, November 05, 2006

No title !

همه چیز چقدر ساده شروع شد و چقدر بی اندیشه به پیش رفت ، می خواهم بگویم : چرا ؟
!! چرا اینگونه ، چرا اینقدر بی حساب ، چرا اینقدر غیر طبیعی
... تمام آشفتگیهایش برای من ... تمام سکوت سردش ... تمام
... به پیش رفت ، تمام شد ، مثل قبل باز هم بی جواب
! و من خود را به این ندانستنها عادت داده ام
... بغضش برای من ، آسودگیش برای تو
...کاش می فهمیدم چرا نمی توانم تو را نفرین که نه ... ، حتی کوچکترین بدی را برایت بخواهم می دانم برای تو نیست ، به خاطر خودم هست ، آخر نمی خواهم همه چیز دوباره برایم تکرار شود
...
...تمام شد ، تمام شدم
... شروع شد ، شروع شدم
...
... به خاطر تمام مهربانیهایت سپاس
پ.ن : یا برو گواهینامتو بگیر – یا گواهینامه ی کسی را که می خواهی به جای خودت جا بزنی و به خیالت همه رو دور بزنی ! را همیشه با خودت همراه داشته باش که باعث نشی پای ما بی جهت به کلانتری و این جور جاها باز بشه ! ... ، تجربه ی بدی بود ! ...

7 comments:

Anonymous said...

are?? injorie?

Anonymous said...

همش حرفاي خودمه . . . تمام شد تمام شد

Anonymous said...

پ.ن: خودتو بي اهميت جلوه بده. . .برو گواهينامت هم بگير كه ديگه چيزي نگن. . .خودتو ناراحت نكن :(

Anonymous said...

سلام

به یاد شعر محسن چاوشی افتادم که می گه : من اهل نفرین نبودم
چخ برسه که تو باشی

ولی خوب تو نتونستی نفرینش کنی
چون اونه
!

Anonymous said...

! و من خود را به این ندانستنها عادت داده ام ...................in jomlat be tarz e vahshatnaki baraye man mahshar bood

PaRaDa said...

mese in hast ke ye gol begiri dastet hay az golbargash bekai begi mishe nemishe
akharehs ham un chizi ke dus dari khalafesh dar biad
:D
jaryane gavahiname chie?

Anonymous said...

in jaryane govahiname chi bud?


in mokhatabe to che shekle mokhatabae mane!:D