Tuesday, June 17, 2008

Smile

بر روی تکه کاغذی نوشتم لبخند.
آنوقت به بالای بلندترین آسمان خراش این شهر رفتم و بی هوا پاره اش کردم ...
خواستم تکه هایش خانه ی هر کدامتان را پر کند.
کار بدی کردم؟


5 comments:

نیکو said...

تمام خانه ها را می گردم تا تکه های لبخند تو را کامل کنم . :*

Anonymous said...

:) are bargashti ....

Anonymous said...

كار تو زيباترين كار ممكن بود اما اين آدمهاي زميني، معناي لبخند را ميفهمند؟

Anonymous said...

لبخند های نصفه نیمه؟
تیکه پاره؟

کاش بلند بلند میخندیدی
شاید برایت میخندیدند

Iranian idiot said...

كار تو اتفاقا خيلي هم صورتي بوده!