واگویه های من
Wednesday, January 27, 2010
گفتند بار سفر ببندید.
هر چه گشتم چیزی نبود جز یک شانه ی سبز و مشکی، که صبح به صبح موهایم را با آن شانه می کردم.
Newer Post
Older Post
Home