Saturday, January 30, 2010

دوستیم. صمیمی.
در سال یکی دوبار بیشتر نمی بینیم همدیگر را. ولی دوستیم. خیلی دوست. ما حتی تلفنی هم با هم صحبت نمی کنیم. اگر دلمان تنگ شد اس ام اس میزنیم. ما اس ام اس هم زیاد نمی زنیم حتی. مواقع دلتنگی یکی دوتا. ولی وقت های دیوانگی برو بالا. یکهو می بینی دو ساعت تمام است نشسته ای روی گوشیت و هی می نویسی. به جبران تمام سکوتی که مدت ها بینتان بوده، هی اس ام اس های چند پارتی برای هم می فرستیم.
ما دوستیم. صمیمی. آنقدر زیاد که با اینکه زیاد نمی بینیم همدیگر را/ کم می شنویم صدای هم را/ بر میداریم یک صبحی- ظهری- عصری- شبی/ برای هم می نویسیم: "اگه جای من بودی چی می گفتی؟/ اگه جای من بودی چی کار می کردی؟/ اگه جای من بودی .."
این اگر جای من بودی ها خیلی معنا می دهد. اصلا همین اگر جای من بودی هاست که ما هنوز دوستیم. هنوز صمیمی.