Wednesday, May 11, 2011

Come on, hold my hand ..

فربد توی استتوس جی‏تاکش نوشته: come on, hold my hand. بعد من به دست‏هایم نگاه می‏کنم. به دست‏هایی که اگر هردویش همزمان باهم خرد شود هم عین خیالت نیست. به دست‏هایی که یک زمانی نگه‏ش می‏داشتی. یعنی می‏گفتی باید نگه‏ش داشت. سفت. محکم.. به بعدش کاری ندارم. که دیگر نیامدی، که نگه‏ش نداشتی، حتی برای ثانیه ای ..

و حالا

خالی است

و قرار نیست

کسی بیاید و

نگه‏ش دارد

حتی برای ثانیه ای..