Thursday, July 18, 2013

A thousand kisses deep

1. همش از یه شک شروع شد. باجنا«ق-غ» رو با «ق» می‌نویسن یا «غ»؟ تندی سرچ کرد توی گوگل که معلومه که با «غ» می‌نویسن! خب من هم طبعن پامو کرده بودم توی یه کفش که هاه! با «ق»ـه. بعد اضافه کردم که بشین با دوتاش بنویس ببین با کدوم قشنگتره. خندید که این دیگه چه استدلالیه؟
- معلم دبستان‌مون وقتای دیکته، به خاطرِ اینکه کمتر غلط داشته باشیم، جاهایی که یهو بین مثلن همین «ق» و «غ» به شک می‌رسیدیم می‌گفت یه گوشه با دوتاش بنویس، ببین با کدوم قشنگتره! توو بعضی جاها هم جواب می‌داد و اشتباهی بیست می‌گرفتیم : )-
نتیجه‌ی سرچ‌مون هم این شد که توی فرهنگ دهخدا با «ق» نوشته ولی توی فرهنگ معین با هردو. برنده؟ نداشتیم. لبخند زدیم و رد شدیم.
تو تمامِ این پروسه، از شکِ اولش تا نتیجه‌ی آخرش، هی همش کلمه‌ی نفرت داشت توو ذهنم وول می‌خورد. به نظرم اون آدمی که اول از همه داشته این کلمه رو می‌نوشته اونقدرها هم از آدمِ روبروش، از کارِ روبروش، از پیش‌آمدِ روبروش متنفر و منزجر و عصبی و داغون نشده بوده که نفرت رو با «ت» دو نقطه نوشته. اصلن به نوشتارش هم که نگاه کنی اون «ت» آخرش انگار آدمِ روبروت نشسته جلوت و داره بهت لبخند می‌زنه که این نفرت الکیه. و این لبخنده لجِ آدمو در میاره.
نفرت خیلی سفت و سخت و نویزداره. خیلی اصطکاک داره. نمیشه روش لیز خورد و رد شد. درگیرت می‌کنه، سوهانِ روحت میشه. یهو می‌چسبه به یه گوشه‌ی مغزت‌و تکون نمی‌خوره. بعد چجوری میشه که با «ت» دو نقطه نوشت‌ش؟ باید یه ادیت به لغت‌نامه بخوره و نفرت رو با «ط» دسته‌دار بنویسه. «نفرط». باید «ط» نفرت توش خالی باشه ولی یه خط مثل الف یهو بیاد سرِ راهش قرار بگیره و ببندتش و یه ایست بهش بده و اصلن یه جورایی به آدمه بگه خودتو گول نزن. دو روزه نمی‌تونی این سدِ جلوی روتو برداری و بگی من خوبم، همه رو دوست دارم و هرکی هرکار باهام کرد اشکال نداره! نفرت با این دیکته اشتباهی‌ترین کلمه‌ی دنیاست.

2. همیشه وقتی از یه جمعِ خوشحال جدا میشی یهو تمامِ غم و تنهایی دنیا آوار میشه روی سرت. حالا تا پنج‌دقیقه پیش داشتی قاه قاه می‌خندیدی و فکر می‌کردی اصلن کی از من خوشحال‌تر و خندون‌تر و خوشبخت‌تر؟ ولی یهو تا میای میشینی توو ماشین و روشن می‌کنی که بری.. همه‌چی ازت کنده میشه و خودت می‌مونی و یه واقعیتِ بزرگ.. حالا این وسط موزیکِ توی ضبط هم شروع کنه به خوندن که «بیا دوری کنیم از هم» دیگه هیچی. بعد تو باهاش دم بگیری و صدای ضبط رو انقدر زیاد کنی که قشنگ بره بشینه همونجا که باید!
بعد حرمان پلی بشه.. «رفتی مرا تنها به دستِ غم رها کردی». بعد سیاوش برات بخونه.. «میشه پرنده باشی، اما رها نباشی». مرتضی پاشایی هم اون وسط هی بگه «واسه من عاشقی دیگه جاده‌ی یک‌طرفست». اونوقت وقتی به نامجو می‌رسی هی بزنی از اول، هی بزنی از اول، هی بزنی از اول.. «به شکوه گفتم برم ز دل یادِ روی تو، آرزوی تو.. به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو، یادِ روی تو»
تهش هم می‌دونی چی میشه؟ کلن نمی‌فهمی چجوری به مقصد رسیدی.. که وقتی می‌رسی خونه، لباساتو که درآوردی، شماره‌ی پاک شده رو هرجوری هست پیدا می‌کنی و ولو میشی روی تخت‌ت و گوشی‌تو می‌گیری دست‌ت و براش می‌نویسی «...» بی‌که منتظرِ جواب باشی و بمونی. بی‌که یادت رفته باشه چجوری گذشت. همیشه وقتی از یه جمعِ خوشحال جدا میشی یه عالم دلتنگی میریزه توو وجودت.. اگه قوی باشی بهش محل نمیذاری. اگه دلت کوچیک باشه یهو میپیچه دورِ گلوت و تا بهش نگی که آهای فلانی دلم برات تنگ شده، ول کن‌ت نمیشه! ولی خب نباید دلِ آدم کوچیک باشه، نباید دلتنگی بپیچه دورِ گلوت و خفه‌ت کنه، چون یه چیزی که تموم میشه هی نباید بهش ور رفت. من ولی بهش ور رفتم. هی یکی دوبار زیر و روش کردم. چون نتونستم قوی باشم و ادای آدمای قوی رو دربیارم! ولی حالا دارم یواش یواش قوی می‌شم. نه از لحاظِ دلتنگی! از لحاظِ نگفتنش.. که بسه تاهر جا که گفتم..


3. شبِ آرزوها اومد و رفت و نتونستم آرزو کنم براش. شبِ تقدیر داره میاد و می‌خوام انقدر قوی بشم که بتونم آرزو کنم براش. قوی میشم؟ می‌تونم؟ 

3 comments:

Unknown said...

این قسمتش عالی بود. فکر کنم هیچ جور دیگه ای نشه این حس رو به این واضحی بیان کرد.
اگه دلت کوچیک باشه یهو میپیچه دورِ گلوت و تا بهش نگی که آهای فلانی دلم برات تنگ شده، ول کن‌ت نمیشه! ولی خب نباید دلِ آدم کوچیک باشه، نباید دلتنگی بپیچه دورِ گلوت و خفه‌ت کنه، چون یه چیزی که تموم میشه هی نباید بهش ور رفت. من ولی بهش ور رفتم. هی یکی دوبار زیر و روش کردم. چون نتونستم قوی باشم و ادای آدمای قوی رو دربیارم! ولی حالا دارم یواش یواش قوی می‌شم. نه از لحاظِ دلتنگی! از لحاظِ نگفتنش.. که بسه تاهر جا که گفتم..

مینا said...

چون یه چیزی که تموم میشه هی نباید بهش ور رفت...
خیلی به حرفت فکر کردم.از خودم میپرسم واقعا تموم شده؟شاید هم نه.شاید یه روزی یه وقتی یه جایی...

h said...

نفرط بهتره. مثل دیکته‌ی «تفرعن» که خیلی حس بدی به آدم انتقال میده.